استاد در این سیدی میفرمایند؛ ما در کنگره به شاگردانمان آموزش میدهیم و در درمان اعتیاد آنها را راهنمایی میکنیم، ولی تا یک مرحلهای وظیفه داریم. بعضیها ممکن است از روی دلسوزی بخواهند، تمام درد و دل شاگرد را گوش کنند و برای حل مشکلاتش اقدام کنند، آنهم برای شاگردی که در صراط مستقیم نباشد، اینها مشکلات ایجاد میکند. شما چهل یا پنجاه تا شاگرد دارید، مقولهٔ ما تعلیم و تربیت در یک مقطع هست، تشنگی، تشنگان را رفع میکنیم؛ ولی برای رسیدن به مقصد یا نرسیدن آنها را همراهی نمیکنیم. اگر بخواهیم تا مقصد آنها را همراهی کنیم، خودمان را از بین میبریم، چون ما یک نیروی محدود داریم.
ما نمیتوانیم به زور کسی را هدایت بکنیم یا به زور درمانش کنیم. همانطور که خداوند در کتاب کلامالله به پیامبر میفرماید: به یاد بیاور "تو به یاد آورندهای" ما نمیتوانیم بر روی انسانها استیلا پیدا بکنیم. ما نمیتوانیم آنها را به راه راست هدایت بکنیم. ما باید راه را بگوییم اگر خودشان خواستند، میروند. از نظر افکار و اندیشه هیچ کس نمیتواند، بر کسی مسلط باشد، افکار و اندیشهاش را عوض کند. از نظر بیرونی میتواند، ولی افکار و اندیشه هیچ وقت عوض نمیشود.
کابوس را کسی میبیند که کوهی از مشکلات دارد. کابوس نمایش زندگی پس از مرگ هست. برای انسانهایی که طعمه کرکسها میشوند و برطرف کردن، کابوس هیچ راهی ندارد، جز تزکیه و پالایش و تصفیه. ما انسان به هم ریختهی هستیم؛ چون مشکل داریم، چون از صراط مستقیم خارج شدهایم، روی ما به طرف تاریکی هست و پشتمان به طرف روشنایی، داریم به طرف تاریکی میرویم، یک لحظه برمیگردیم، شما هر کجا باشید، حتی در اعماق جهنم، هر موقع اراده کردی، برگشتی نقطه شروع هست. هیچ کس مجبور نیست در جهنم باشد. هر کسی که در هر نقطهای قرار دارد، میتواند، برگردد و خود را تغییر بدهد. توبه یعنی بازگشت. در تاریکی میروی وقتی برگشتی، روشنایی را دیدی یعنی توبه. تنها چیزی که جوابگو هست آن ناخالصیها هست که ذره ذره از خود دور بکنیم که تزکیه و پالایش شروع بشود تا بتوانیم در حین کابوس، چشمهایمان را باز بکنیم. هیچ کاری نیست، اگر کسی کابوس دارد باید این مسائل را حل بکند. باید یاد بگیرد که اگر از صراط مستقیم خارج بشود این بلاها سرش می آید. در اقیانوس رفتن، مهم نیست در اقیانوس زندگی کردن مهم هست. باید یاد بگیریم، جهانهای پس از مرگ با جهانهای فعلی فرق میکند، قوانین دیگری دارد. انسان باید پالایش بشود. تبدیل به یک جنگجو بشود به یک آرامش برسد تا بتواند در جهان دیگری زندگی بکند.
زمانی کابوسها از بین میرود که با بدیها مبارزه بکنید. با قرص درست نمیشود، ریشهاش باید درست بشود، ریشهاش بدیها هست، بدیهایی که ما داریم. این کابوس نشانهٔ این هست که شما در تعادل نیستید، مشکلات داری باید بپذیری، اگر نپذیری، نمیتوانی آن مشکلات را حل کنی. اگر بپذیری اینها ذرهذره حل میشوند. یک شبه حل نمیشود. بهشت و جهنم جاری است، هم در این جهان است و هم در جهان آخرت. کابوس پیش پردهای از جهنم است. پیامبران هم برای اینکه ما دچار کابوس نشویم، و بتوانیم در آرامش زندگی کنیم، گفتهاند که گناه نکنید، زیرا گناه مانند ریختن لجن در آب است. و در نهایت خواب شیرین تمثیلی است از بهشت.
نویسنده ؛ همسفر ساناز لژیون هشتم
ارسال؛ همسفر کبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
1770