خوشبختی

هر کس خوشبختی را یکطور معنا و تفسیر می کند؛ یکی خوشبختی را ساختنی می پندارد و دیگری یافتنی! اما خوشبختی چیست؟... «ادامه مطلب»...



هر کس خوشبختی را یکطور معنا و تفسیر می کند؛ چراکه خوشبختی، واژه ای است که گستردگی مفاهیم بسیاری دارد.

یکی خوشبختی را ساختنی می پندارد و دیگری یافتنی! یکی خوشبختی را در ازدیاد مال و اموال می داند و دیگری در جمال؛ یکی در ساختن پله های ترقی و دیگری در یافتن گنج یا برنده شدن در قرعه کشی؛ یکی در صحت جسم و دیگری در صفای روح؛ یکی در فرزند خوب و دیگری در همسر مطلوب؛ یکی در خانه فراخ و دیگری در مرکبی راهوار؛ یکی در شغل مناسب و دیگری در تحصیلات عالیه؛ یکی در هیجان و دیگری در آرامش؛....

بی تردید این احساس بسیط و جامع المعنا، ارتباط مستقیمی با نگرش هر فرد به فلسفه حیات دارد. اینکه هر شخص چه دیدگاهی نسبت به چرایی، چیستی و چگونگی مفهوم زندگی در سر می پروراند، در نگاه وی نسبت به معنای واژه خوشبختی تاثیر به سزایی دارد.

انسانهای کامل و اولیای الهی که به خلقت از دریچۀ قرآن و وحی می نگرند، والاترین نگاه را به هدف آفرینش انسان دارند و بر همین مبنا، خوشبختی و سعادت یک انسان را معنا و تفسیر می نمایند:

 

*امیر بی همتای مومنان و مولای متقیان امام علی(ع) درباره حقیقت سعادت و خوشبختی می فرمایند: «إنّ حَقیقةَ السّعادَةِ أن یُخْتَمَ للمَرءِ عَمَلُهُ بالسَّعادَةِ ، و إنَّ حَقیقةَ الشَّقاءِ أنْ یُخْتَمَ للمَرْءِ عَمَلُهُ بالشَّقاءِ؛ حقیقت خوشبختى آن است که عمل انسان به خوشبختى ختم شود، و حقیقت بدبختى آن است که عمل انسان با بدبختى به سرانجام رسد.»(معانی الأخبار؛ 345/1) چراکه در هنگام عرضه اعمال بر خداى سبحان است که خوشبختى حقیقى از بدبختى حقیقى باز شناخته مى شود«عِندَ العَرضِ عَلَى اللّهِ سبحانَهُ تَتَحَقَّقُ السَّعادَةُ مِنَ الشَّقاءِ»(غرر الحکم : 6223)

*حضرت علی(ع) که توفیق داشتن براى انجام کارهاى نیک را اساس خوشبختی می داند - التَّوفیقُ رأسُ السَّعادَةِ ؛ غررالحکم، 858 / مِنَ السَّعادَةِ ، التَّوفیقُ لِصالِحِ الأعمالِ؛ غررالحکم،9296 - بالاترین خوشبختى را استقامت و پایدارى در دین معرفی می نمایند: «أفضَلُ السَّعادَةِ استِقامَةُ الدِّینِ»(غررالحکم/ 2869)

*امام علی(ع) ضمن آنکه باور دارد خالى بودن دل از کینه و حسادت، از نشانه های خوشبختى بنده است - خُلُوُّ الصَّدرِ مِنَ الغِلِّ و الحَسَدِ مِن سَعادَةِ العَبدِ؛ غررالحکم، 5083 – دلیل و راه دستیابی به خوشبختی را دوام عبادت و بندگی خداوند عنوان می نماید: «دَوامُ العِبادَةِ بُرهانُ الظَّفَرِ بالسَّعادَةِ»(غررالحکم ،5147)

*امیرالمومنین(ع) خوشبختى انسان را در دیندارى و کار براى آخرت تلقی نموده - سَعادَةُ الرَّجُلِ فی إحرازِ دِینِهِ و العَمَلِ لآِخِرَتِهِ – و نهایت و کمال خوشبختی را کوشش در راه اصلاح دین و دنیای توحیدی و معادمحور مردم می شناساند: «مِن کَمالِ السَّعادةِ السَّعیُ فی صَلاحِ الجُمهورِ»(غرر الحکم، 9361)

*وقتی از امام صادق(ع) سؤال می شود: آیا سبکى (تُنُکى) ریش مرد از خوشبختى اوست؟ ـ حضرت در پاسخ می فرمایند: در این امر چه خوشبختى است؟! خوشبختى آن است که فک هاى او در تسبیح خدا سبک باشد و مدام به ذکر و توجه پروردگار خویش مشغول باشد(عند ما قیلَ لَهُ : إنّ مِن سعادَةِ المَرءِ خِفَّةُ عارِضَیهِ ـ : و ما فی هذا مِنَ السَّعادَةِ ؟! إنّما السَّعادَةُ خِفَّةُ ماضِغَیهِ بِالتَّسبیحِ/ علل الشرائع، 580/11)

*دل برکندن از آنچه رفتنی است و دل بستن به آنچه پایدار و ماندگار است از نگاه جانشین خلف پیامبر خدا(ص) برای خوشبختی یک انسان کفایت می کند: «کَفى بالمَرءِ سَعادَةً أن یَعزِفَ عَمّا یَفنى و یَتَوَلَّهَ بِما یَبقى»(غرر الحکم : 7070)

*امام متقین(ع) معتقدند هرکه با طلب علم و به مدد آگاهی اش به جنگ نادانی و جهلش برود، به بالاترین خوشبختی دست یافته است: «مَن قاتَلَ جَهلَهُ بِعِلمِهِ فازَ بِالحَظِّ الأسعَدِ »(غرر الحکم : 8859)

*امیر مُلک سخن، فرصت عمر را به مثابه مهریه ای برای خوشبختی و سعادت انسان تلقی نموده و تاکید می کنند که موضوع مشروط بر آن است که آدمی از این فرصت تکرار نشدنی در راه اطاعت پروردگارش استفاده نماید: «إنَّ عُمرَکَ مَهرُ سَعادَتِکَ إن أنفَدتَهُ فی طاعَةِ رَبِّکَ»(غرر الحکم : 3429)

*عالم آل محمد(ص) امام علی ابن موسی الرضا(ع) خوشبختی را ایمان و تقوای الهی، و بدبختی را معصیت و نافرمانی خداوند معرفی نموده اند: «جَفَّ القَلَمُ بحَقیقَةِ الکتابِ مِنَ اللّهِ بِالسَّعادَةِ لِمَن آمَنَ و اتَّقى، و الشَّقاوَةِ مِنَ اللّهِ تبارکَ و تعالى لِمَن کَذَّبَ و عَصى» (قرب الإسناد : 355/1270) قلم تقدیر خداوندى بر خوشبختى کسى که ایمان آورَد و تقوا داشته باشد و بر بدبختى کسى که ایمان نیاورَد و نافرمانى ورزد، رقم خورده است .

*یاد مرگ و نداشتن آرزوهای دنیاطلبانۀ محض، انسان را مستحق دوستی خدا و دستیابی خوشبختی می نماید، همانگونه که رسول گرامی اسلام می فرمایند: «إذا استُحِقَّتْ وَلایَةُ اللّهِ و السَّعادَةُ جاءَ الأجَلُ بَینَ العَینَینِ و ذَهَبَ الأمَلُ وَراءَ الظَّهرِ ، و إذا استُحِقَّتْ وَلایَةُ الشَّیطانِ و الشَّقاوَةُ جاءَ الأمَلُ بینَ العَینَینِ و ذَهَبَ الأجَلُ وَراءَ الظَّهرِ» (الکافی : 3/258/27) هرگاه کسى استحقاق دوستى خداوند و خوشبختى را بیابد، مرگ در برابر چشمان او آید و آرزو، پشت سرش رود و هرگاه مستحقّ دوستى شیطان و بدبختى شود، آرزو، پیش چشمش آید و مرگ، پشت سرش قرار گیرد.

*در نگاه والای پیامبر رحمت(ص) رضایت و خشنودی به آنچه از سوی خداوند برای آدمی مقدر شده است نشان از سعادت و خوشبختی بنده مومن دارد: «مِن سعادَةِ ابنِ آدَمَ اسْتَخارَتُهُ اللّهَ و رِضاهُ بما قَضى اللّهُ ، و مِن شِقْوَةِ ابنِ آدَمَ تَرْکُهُ اسْتِخارَةَ اللّهِ و سَخَطُـهُ بما قَضـى اللّهُ» (بحار الأنوار : 77/159/153) از خوشبختى آدمى این است که از خداوند طلب خیر کند و به قضاى الهى خشنود باشد؛ و از بدبختى آدمى این است که از خداوند طلب خیر نکند و از قضاى الهى ناخشنود باشد .

اما این بندگی، تمکین و رضایت، اگرچه زبان شکایت و ناسپاسی را بر آدمی می بندد اما نباید جلوی حرکت و کوشش انسان برای تعالی اش را بگیرد و سستی و سکون را بر وی مستولی سازد؛ چراکه امام علی(ع) می فرمایند: «هَیهاتَ مِن نَیلِ السَّعادَةِ السُّکونُ إلَى الهُوَینا وَالبَطالَةِ» (غرر الحکم : 10028) تن دادن به تنْ آسانى و بیکارگى، از دستیابى به خوشبختى بسى فاصله دارد.

*مولای هدایت و رستگاری، امام علی(ع)، راههای هدایت و سعادت را با تمسک عملی قرآن که کلام تحریف ناپذیر خداوند است روشن دانسته و انسان را در انتخاب مسیر خوشبختی اش مختار و آزاد عنوان می نماید: «إنّ اللّهَ قد أوضَحَ لَکُم سَبیلَ الحَقِّ و أنارَ طُرُقَهُ ، فشِقوَةٌ لازِمَةٌ أو سَعادَةٌ دائمَةٌ» (نهج البلاغة : الخطبة 157) خداوند جاده حقّ را براى شما آشکار ساخته و راه هایش را روشن نموده است. پس، اینک دو راه بیش نیست، یا بدبختىِ همیشگى است و یا خوشبختىِ پاینده!

و شکافنده علوم الهی امام باقر(ع) پیمودن این مسیر خوشبختی را با راهنمایی جانشینان راستین پیامبر خاتم(ص) و اطاعت از عترت(ع) میسر و ممکن می داند: «قُل ما سَأَلتُکُم مِن أجرٍ فَهُوَ لَکُم» ـ : الأَجرُ الَّذی هُوَ المَوَدَّةُ فِیالقُربَى الَّتی لَم أسأَلکُم غَیرَها فَهُوَ لَکُم ، تَهتَدونَ بِها وتَسعَدونَ بِها ، وتَنجونَ مِن عَذابِ اللّهِ یَومَ القِیامَةِ » (ینابیع المودّة : 1 / 316 / 5) حضرت درباره آیه «بگو: هرمزدى که از شما خواستم آن براى شماست» فرمودند: [یعنى] این مزدى که عبارت از دوستى خویشاوندان است و من جز آن چیزى از شما نمى خواهم در حقیقت براى خود شماست؛ زیرا شما به واسطه آن هدایت مى شوید و به خوشبختى مى رسید و در روز قیامت از عذاب خدا رهایى مى یابید.

 

آری! خوشبختی در نگاه انسان مومن متعبد، نه در میان مال و جمال، بلکه در وادی کمالات الهی و معنویات متعالی، معنا می یابد.

مومن، خوشبختی را در سیمای زیبا، هیکل فریبا، جسم دلربا و بازوان توانا جستجو نمی کند

مومن، خوشبختی را در تعداد فرزندان و جمعیت و قدرت طائفه و قبیله و خانواده خود نمی داند

مومن، خوشبختی را در جایگاه رفیع اجتماعی، خانه وسیع، حساب پُر پول و اتومبیل گرانقیمت نمی بیند

مومن، خوشبختی را در امور ناپایدار و فانی و دنیای گذرا و پایان پذیر تصور نمی کند

مومن، خوشبختی را نه یافتنی می داند و نه ساختنی!

مومن، خوشبختی را در مومن بودن می داند؛ او فقط همه تلاشش را می کند تا یک مومن باشد و بس؛ چراکه می داند:

خوشبختی یک توفیق قدسی و فرصت آسمانی است برای عرشی شدن آدمیان فرشی؛

خوشبختی قرار گرفتن در یک راه مقدس است که به تربیت خود و دیگران می انجامد

خوشبختی فرایند پیمودن مسیر اصلاح در وادی افزایش علم و آگاهی و عمل به دانسته هاست

خوشبختی یک شهود رحمانی است، یک اشراق الهی است؛ یک جلوه زیبا از عالم معناست...

خوشبخت کسی است که فلسفه خلقتش را دریافته است؛ می داند از کجا آمده است و در کجا قرار دارد و بناست به کجا برود؛ در تمام ثانیه های عمر، راضی و خشنود از داده های مهربانانه و نداده های حکیمانه خالق خویش است؛ روزهایش و لحظه لحظه حیاتش به مبارکترین اتفاق خلقت، یعنی تفکر و تدبر در حقایق عالم و جستجوی حقیقت پیوند خورده است و با تمسک به والاترین و برترین اندیشه های زلال هدایت یعنی قرآن و عترت، در مسیر تربیت خود و دیگران گام بر میدارد و دغدغه اصلاح بشریت و جهاد برای سازندگی انسانها، خواب راحت را از وی گرفته است؛ عشق به خدمت معبود و وصال رَبِّ کریمش، چنان شعله و آتشی در او برانگیخته است که حرارتش مایه گرمی جان و روان بی پناه و عقل و ذهن فسردۀ هر یتیم و درمانده است که بر سر سفره توانایی ها و تلاشهای فکری - عملی و مادی – معنوی اش می نشیند...

خوشبخت کسی است که متبرک به نور مقدس هدایت است، بر زمین قدم بر میدارد و چشمهایش دوخته بر سرای آخرت است، تابع محض صاحب و بنده بی چون و چرای مولای خویش است و زبان از کام و قلم از نیام بیرون نمی کشد و قدم از قدم بر نمی دارد مگر برای خدا و به سوی قرب خداوند رحمان.

خوشبخت، کسی است که اگر کوهها بلرزند، دل او نمی لرزد و بر باورهای الهی اش راسخ و ثابت قدم است.

خوشبخت کسی است که خدا را همواره ناظر و حاضر بر خویش و اعمالش می بیند، نه حلالی را حرام و نه حرامی را حلال می شمارد، نه باطلی را حق می انگارد، نه حقی را ناحق می کند، نه عدالتی را زیر پا می گذارد، نه ظلمی می کند، نه قلبی را می شکند، نه آبرویی را می برد، نه دلی را می رنجاند، نه آسیبی به کسی می زند و نه به هیچ چیز جز خشنودی پروردگار هستی بخش و لبخند رضایت امام مهربانش می اندیشد.

خوشبخت کسی است که می داند در روز حشر، نه هیکل و قدرت، نه زیبایی صورت، نه زیادی ثروت، نه جایگاه و موقعیت و شهرت، و نه هیچ چیز دیگری او را شفاعت نمی کند و موجب سعادتش نمی شود الّا خلوص عبودیت و درجه معنویت.

خوشبخت کسی است که کارنامه اعمالش را به دست راستش می دهند و از پل صراط به سلامت ره می سپارد و در خلد برین خداوند به سعادت ابدی می رسد.

 

خالق عالم و آدم، انسان را برای شهود و اشراق سعادت و درک و احساس خوشبختی آفرید و راه و راهنما را هم در اختیارش گذاشت؛ مراقب باشیم، خودمان با دست خودمان، خودمان را بدبخت نکنیم!

 

اِتَّقُوا اللّه َعِبادَ اللّه؛ بندگان خدا ! تقوا پیشه کنید تا خوشبخت شوید...

«اِتَّقُوا اللّه َ عِبادَ اللّه ِ تَقِیَّةَ ذی لُبٍّ شَغَلَ التَّفَکُّرُ قَلبَهُ ، وأنصَبَ الخَوفُ بَدَنَهُ.....»(نهج البلاغة/ الخطبة 83)

امام على علیه السلام: بندگان خدا ! تقوا پیشه کنید؛ تقواى خردمندى که تفکر و تدبر، دلش را مشغول یاد خدا داشته؛ و ترس از عمل حرام، بدنش را از انجام گناهان سست کرده؛ و شب زنده دارى، خوابش را کم کرده؛ و امید به لطف و برکت و رحمت الهی، عطش روزانه دنیاطلبانه اش را سیراب ساخته؛ و زهد، شهوتهایش را بُرده، و یاد خدا زبانش را بى تاب کرده است، و ترس از غضب خدا را براى امان یافتن خود در روز حساب، پیش فرستاده است؛ و از اوهام و خیالات و حرفها و اندیشه های بیراه، در راه روشن دین مبین، دورى گزیده و نزدیک ترین راه رسیدن به مقصد و قرب خدا را انتخاب کرده است؛ پیچاننده هاى فریب، او را نپیچند و امور مشتبه بر او پنهان نگردد؛ در حالى که بر خوشى بشارتهای الهی و آسایش نعمتهای پروردگارش، به خوش ترین خواب و آسوده ترین روز دست یافته است؛ از گذرگاه دنیا به شایستگى گذر کرده و توشه آخرت را با «خوشبختى» پیش فرستاده است؛ از روى ترس از دست دادن زمان، در خیرات سبقت گرفته و بر فرصتهای نیک و پاک چنگ انداخته است؛ به جستجوی حقیقت رغبت نشان داده و به حالت گریز از جهل و انحراف پیش رفته است؛ در امروز، فردایش را بپاید و بسیار باشد که چند قدم پیشتر را می بیند و جلوتر از زمان خود می باشد . براى او، بهشت به عنوان پاداش و بخشش مومنان، کافى است؛ و آتش، براى کیفر کافران و ظالمان بس است؛ و خداوند، به عنوان انتقام گیرنده و یارى رساننده، او را کفایت می کند و قرآن به عنوان حجّت و شاخص هدایت و سعادت و خوشبختی، بس باشد.



لینک کوتاه این مطلب:
http://yon.ir/eslzC